انگار با یک چاقوی کند افتاده باشند به جانم. پارهپارهام کنند، خون تمام زمین را بپوشاند، جنازهام بو گیرد؛ اما هنوز زنده باشم.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
«وَانْقَطَعَ الرَّجاء» برای بقیهی عمر.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 193 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
گوشهی اتاق کوچکت پتو را سفت دورت پیچیدهای و آنطور که دلت میخواهد و شاید کمی سبکت کند، گریه نمیکنی. حق نداری گریه کنی. خانه در محاصره است.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 157 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
هر دفعه که به آن خیابان میرسم، تکهای از تنم را ریزریز میکنم و به خاک برمیگردانم. به خاک خیابانی که یک روز خانهام بود.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 203 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
یک روز مچ خودت را کنار بشقاب گل سرخی موردعلاقهات میگیری که عوض هویج و کرفس و بادامزمینی و بقیهی چیزهایی که دوست داشتی، قوطی قرص تویش چیدهای.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 176 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
آقای مسن پشت دخل معتقد بود «فقط یه شجریان داریم. اونای دیگر یا نسبت خانوادگی باهاش دارن یا تشابه فامیلی. مثل خورشید و ماه که یکیان».
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 172 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
کاش یک نفر خبر خوبی برایمان بیاورد یا کوچکترین نشانه از خبری که حتی راست نیست اما خوب است.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 171 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
کاش توی قصهای زندگی میکردیم که واقعاً غول داشت. اینجا تا چشم کار میکند، طلسم است و چراغ جادوهای قلابی.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 244 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06
حتی به نصفِ نصف آن پرودگار «جبار» و «منتقم» و «قوی» هم راضی شدهام؛ اما دیگر نیست.
خواندن ندارد...برچسب : نویسنده : r-kh-aa بازدید : 175 تاريخ : سه شنبه 20 اسفند 1398 ساعت: 5:06